ما و این مذاکرات ظریف.
بارها آرزو داشتم که در روزهای حسّاس تاریخ، به ویژه تاریخ کشورم میبودم. تا ببینم و تجربه کنم آن لحظهی تاریخی سرنوشتساز را.
همیشه گمان میکردم که باید همه چیز در آن لحظهها جور دیگری باشد.
دهم خرداد 1226 شمسی یکی از همین روزهاست که شاید رنگ آسمان و شوق لحظههایش شبیه این ساعتهای ما باشد.
هنوز هیچ چیز از نتیجهی مذاکرات به صورت قطعی معلوم نیست، چه این که هنوز تا نگارش و امضای متن نهایی توافق حدود سه ماه مانده، و هنوز بسیارند که نمیخواند که آن روز اینگونه رقم بخورد.
امّا باز هم امشب طعم خوبی داشت،
طعم روزهای به یاد ماندنی. طعم شیرین همّت فرزندان این مرز و بوم و طعم سیاستهای درست حکومتی.
امشب به یاد ما خواهد ماند که سیاست، که گاه وسیلهی بازی بچگان است؛ امشب انگار نقش بازی بزرگانی بود که میدانند آنچه را که میخواند.
به این امید که سه ماه دیگر، یازدهمین روز از اولین فصل گرم تابستان. هنوز هم درایت و سیاست مرکز اجماع بزرگان ما باشد.
دقّت کردید که امشب چه سخنها نزدیک به هم بود و همه لب به تحسین و تقدیر گشودند؟
امسال سال، سال همدلیست.
در پس، پای در جا پای عاقلان باید گذاشت، با همدلی.
به این امید، که همه؛ فرزندان ایران، همدل باشیم.