ایران بزرگ
عید نوروز، عید ایرانیان است.
همه ما ایرانیان.
از هر قومی، در هر کشوری.
ایران ما وسیعتر از مرزهای کنونی است.
همانگونه که اعتقاد ما مرزی نمیشناسد.
جوانی را میشناسم؛ مردی را که دست کودکان افغان را میگیرد در شهر خود، یزد، با این باور که دست هر نیازمندی را باید گرفت. با این اعتقاد که آنگاه که قلم در دست انسانها میدهیم، سنگ و سلاح تعصب را بی اثر میکنیم و با این یقین که افغانستان هم هنوز ایران است.
مردی از جمعیت مردمیِ امام علی (ع)، مردی از جنس عاشقان علی (ع)، مردی که خلوص رفتارش نمایان است چون نور در الماس.
و ما چه میکنیم؟ جز تحقیر و ریشهدار کردن نفرت در دل برادرانمان و خندق کندن در خطهای واهی مرزی.
جز تکّه تکّه کردن ایران در دلهامان. جز نشان دادن کثیفی لباس برادران افغان که نیروی کار یدی شده اند در ایران و حقوقشان هم انگار حقشان نیست!
جز نشان دادن بیاعتقادی به ایران بزرگ که ادعایش میکنیم.
جز نشان دادن حقارتمان؟