به نام "دوست"
جوانی ایرانی ام،
محمّدحسین حدّادزاده،
تازه سر بر نوشتن دارم، نوشتن زندگی.
متولد گرمای تابستانم، تیر و متولد گرمای کویر، یزد.
هزاران سال پدرانم بر این خاک زیست کرده اند و چند روزی قرعه بر من زدند، تا چه شود؟ آنچه "دوست" داند.
و ای کاش قصۀ من بیش از "بر" خاک زیستن باشد، که "برای" هدفی بگذرانم و "علّتی" باشم، برای روزگاری بهتر.
به لطف حضرت "دوست".