محمّدحسین حدّادزاده

و العصــ ـ ـ ـر (1) ان الانسان ... .

محمّدحسین حدّادزاده

و العصــ ـ ـ ـر (1) ان الانسان ... .

محمّدحسین حدّادزاده

به نام حضرت "دوست"

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

مرگ انسان در غزه و سکوت ما و قهقرای انسانیت.

از ایده آل پرواز ما، پر کبوتری هم نمانده.

سازمان ملل هم تنها، گریست.

غزه

غزه

Stop the War

خون کودکان و داغ دل مادران و بیداد جور و زمانه ای چون من خاموش.

محمدحسین حدادزاده
۰۹ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

با اجازه صاحب اثر؛

باید برای خودم بارانی تازه ای بخرم و یک چتر نو که تا به حال ندیده باشی. باید در مسیر های جدیدی راه بروم. باید حرف هایی بزنم که از من بعید باشد. باید جور دیگری فکر کنم. طور دیگری رفتار کنم و آدم تازه ای شوم. آدمی که تو ندیده باشی. آن وقت یک روز به طور اتفاقی از جلویت رد شوم. اگر عاشقم باشی من را با همین لباس ها، با همین فکر ها و با همین حرف های تازه هم می شناسی. باید خودم را عوض کنم. باید کسی بشوم که خودم می خواهم نه آدم تخیلات تو. خیلی راه است از منی که می شناسم تا کسی که روبروی تو روی صندلی می نشیند و برایت از دلتنگی های روزمره اش می گوید.

من نه به رویاهای خودم رسیدم و نه برای تو رویایی شدم. باید فکری به حال خودم بکنم. پس اجازه بده فعلاً از رویاهای تو دست بکشم و با تو خداحافظی کنم.
فقط همین !.

محمدحسین حدادزاده
۱۸ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم، بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿۱۹﴾ {۳۶}

 

این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد ...

قیصر امین پور

یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَاد... ﴿۳۰﴾ {۳۶}

محمدحسین حدادزاده
۰۷ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قطار می رود

تو می روی

تمام ایستگاه می رود،

و من چقدر ساده ام

که سالهای سال، 

در انتظار تو، 

کنار این قطارِ رفته ایستاده ام

و همچنان

به نرده های ایستگاه رفته

                               تکیه داده ام!

حرفهای ما هنوز ناتمام.

محمدحسین حدادزاده
۲۸ دی ۹۲ ، ۱۲:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دو شنبه و تهران و "شاید" رفتن،

دو شنبه و رفتن و توکّل کردن.

دو شنبه و تهران و مسعود،

دو شنبه و "کن" "فیکون".

سه شنبه و انتظارِ صبح، انتظار خورشید، انتظار رفتن.

سه شنبه و انتظار دیدار،

سه شنبه و سردی هوا،

سه شنبه و دیدار... .

سه شنبه و معجزه محبت،

سه شنبه و دیدار.

سه شنبه و اصرار،

سه شنبه و راه رفتنها و رفتنها و گفتنهــا،

سه شنبه و "من" و "او" و مارکس و هایک و اصلاحات و اصول گرایی و یک، "دل".

سه شنبه و عقیده و خدا و جمعیت و سوال کردن ها.

سه شنبه و ولیعصر، انقلاب، شوش

سه شنبه و حرفهای شخصی و سیاسی و شخصی و اقتصادی و شخصی و اجتماعی و شخصی و شخصی.

سه شنبه و مسعود

سه شنبه و "او"

سه شنبه و محسن

سه شنبه و جناب میمندی نژاد

سه شنبه و "او"

سه شنبه و همه چـــــــــــــــیز خوب،

همه چیز عالــی،

سه شنبه

تهران

هفت و نیم شب و مترو و یک روز گذشتن.

تهران و سه شنبه ای که تکرار شدنی نیست... .

اما

هنوز خون توی رگهام گرمه، از سه شنبۀ سرد تهران.

دوستی

حضرت محمّد (ص): 

مَن اَرادَ اللّه بِهِ خَیرا رَزَقَهُ اللّه خَلیلاً صالحِا؛

هر کس که خداوند براى او خیر بخواهد، دوستى شایسته نصیب وى خواهد نمود.

نهج الفصاحه ص776 ، ح 3064

محمدحسین حدادزاده
۱۱ دی ۹۲ ، ۱۹:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ششم آبان یکهــــــــــزار و سیصد و نود و دو که همان یازدهم نوامبر فرنگی هاست.

امروز، یک هفته ای استراحت کسل کننده بعد از حدود یک ماهی رزمایش حضرت قمر بنی هاشم (ع).

خدمت هم به گذار است و می گذرد و به باروت لحظه، لحظۀ این زندگی میسوزد و میگذرد.

دورۀ آموزشی به خوشی و تهران گردی گذشت.

دوره خدمت به لطف سهمیه! اصفهان افتادم تا رزمایش نرفته از این دنیا نرم.

و امروز دلهرۀ تعدیل نیرو، که پادگان به میزان فلّه افسر گرفته و خب پُر شده و رزمایش هم که گذشته و نیروی اضافه، امروز اضافه هست و تعدیل و به هیچ گرفتن نیرو.

و از اصفهان نگفتن که یک/دهم تصورم نبود، که صد رحمت به تهران!

البته شهر تمیزی هست.

کار کم کم به جایی میرسه که به قول سید موسوی باید گفت:

... جنگ یک مشت مست و دیوانه

نه دِلت می برد مرا نه صِدات، خسته ام آه، از تمام جهات

... من زیر کتابها مدفون

...

هر چه در شهر اتفاق افتاد، رفت دنیا به باد یا با باد

باز در تو ادامه خواهم داد، از تو ای شعر، واقعا ممنون.

محمدحسین حدادزاده
۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۰:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در بیهودگی دلدادگی همین بس، که این شعله، سوز دارد و گرما، نه.

شعله

محمدحسین حدادزاده
۰۶ آذر ۹۲ ، ۱۸:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

92/4/1

بالاخره خدمت سربازی شروع شد

شنبه تمام قصه، معطلی ای بود که توی نظام وظیفه داشتیم، از صبح تا ظهر. شب حدود 9 و ربع ساعت اعزاممون بود، یه اتوبوس و 42 سرباز و برادر کریچ کریچ عکس بگیر بنده.

92/4/2

صبح زود حدود 5و نیم رسیدیم پادگان، یه سری دیگه از بچه های مشهد و جنوب رسیده بودن، به صف شدن و تقسیم شدن و لباس گرفتن و مرخصی دو روزه برای آماده کردن وسایل، لباس گشادی که باید تنگ بشه، کفش تنگی که باید بزرگ بشه، اتیکت و نوار دوختن برای لباس و کوتاه کردن موی سر

برگه مرخصی رو گرفتم و رفتیم پیش عباس.

و خداوند بیامرزد مترو را و به ویژه خط 4 : )

و گذشت و شروع شد، رفاقتهای نو، محمّد حسین ایوبی و محمّد رضا سلیمانی و رژه و تهران و میدان انقلاب.

محمدحسین حدادزاده
۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۱:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حافظیهدیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود

آن نافه مراد که می‌خواستم ز بخت
در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود

از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود

بر آستان میکده خون می‌خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر این نواله بود

هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود

بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود

دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود

آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر
پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود             حافظ شیرازی

شعر رهایی است. نجات است و آزادی.

شاملو

محمدحسین حدادزاده
۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۷:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نقشۀ هوایی پادگان آموزشی 01 تهران. در تصویر آخر ایستگاه مترو شهید کلاهدوز که نزدیک پادگان هست مشخص هست. به سلامتی همه عزیزان وظیفه.

در مورد وسائل مورد نیاز دوران آموزشی هم من یه مطلب خونده بودم قبل از اعزام که خیلی به دردم خورد اما پیداش نکردم و به جاش دو مطلب زیر رو پیشنهاد میکنم بخونید

http://padafandhavayi.persianblog.ir/post/3/

http://sotvan2vom.blogfa.com/post-165.aspx

چند نکته هم با اجازه خودم اضافه کنم که؛

عموما بعد از معرفی و دادن استحقاقی (که همه استحقاقی رو هم عموما نمیدن!) چند روز مرخصی شهری میدن برای آماده کردن وسائل و لباسها. دوستان شهرستانی حواسشون جمع باشه که برای عوض کردن پوتین یا آماده کردن لباس خدمتتون باهاتون گرون حساب نکن + هزینه تاکسی ها!

پول زیادی برای روز اول لازم نیست همراهتون باشه به نظر من 30 هزار تومن کافیه

حتما کش برای گتر کردن شلوار خدمت و دستمال کوچیکی برای پاک کردن پوتین و چندتا سوزن قفلی ببرید، بردنش راحت تر از تهیه اش هست تو دوران مرخصیه چند روزه است.

دوران آموزشی دوران زودگذریه برای همین هرچه قدر هم سخت بگیرن، سخت نمیگذره. سعی کنین دوستان خوبی پیدا کنین.

یا حق

نقشه پادگان آموزشی 01 تهران

نقشه پادگان آموزشی 01 تهران

نقشۀ پادگان آموزشی 01 تهران

نقشۀ پادگان آموزشی 01 تهران

محمدحسین حدادزاده
۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر